Tuesday, August 30, 2011

!...دوست عزیزی که در برای لینک های علیه اسلام گزارش تخلف رد میکنید



درود!
لطفن به این چند پرسش جواب بدید!
اولن آیا در لینکهای مخالفت با اسلام،کسی به کتاب مسلمانان؛یا به افراد معتقد به اسلام؛یا به دستورات و احکام اسلامی فحاشی میکند،و یا آنها را تحریف نموده و به آن دستورات، نسبت دروغ می دهد؟
یا مطالب دین اسلام را با نظرات خود آمیخته می سازد و ماحصل آن را به عنوان اسلام،معرفی میکند؟
مسلمن خیر!
از ویژگی های لینک های مخالف اسلام،عمدتن اینست که این لینک ها تنها به معرفی بخشی از مطالب در داخل قرآن؛تاریخ اسلام و احکام رسالات عملیه می پردازد و جالبتر آنست که مرجع این لینکهای ضد اسلامی،خود اسلام است! نه یک کلمه کمتر،نه یک کلمه بیشتر!
اگر شخصی آیاتی از قرآن را بیان کند که متعارض اصول اولیه ی انسانیست،آیا به قرآن توهین کرده؟
آیا این قرآن نیست که انسانیت را مورد هجمه قرار میدهد؟
شاید بگویید که منظور قرآن ،همان تفسیری است که مطابق حقوق اولیه انسان است!!!
در این صورت آیا این شما نیستید که نظرات شخصی خود را وارد قرآن میکنید و باعث تحریف قرآن میشوید؟
آیا سخنان مخالفین را هم همینگونه تفسیر و توجیه میکنید؟
پس چرا بیهوده با منتقدین و مخالفین اسلام ،سرِ جنگ دارید؟ نظرات آنها را هم تفسیر کنید!
مگر به ادعای شما مسلمانان رساله های توضیح المسائل، بر اساس قرآن،سنت،عقل و اجماع نوشته نشده است؟
برای نمونه، پس حکم سنگسار در قرآن مسلمانان،در سنت مسلمانان،در عقل مسلمانان و در اجماع مسلمانان،حکمی مقبول است!
در حالیکه این حکم در تعارض با پایه ای ترین معیارهای انسانیست!
میلیونها نفر در ایران و چند میلیارد نفر در دنیا،حاضر نیستند این حکم را بپذیرند؛چه رسد به آنکه بخواهند آنرا عمل کنند!!!
آیا آنها با اینکار به احکام دینی شما بی احترامی کرده اند؟ بهتر نیست بگوییم آنها به اصول انسانی احترام گذ اشته اند؟
بعنوان مثال دیگری باید عرض کنم که در قرآن در سوره توبه آیاتی در معرفی کفار بیان شده است(آیه28و29و30و31)؛در احکام نجاسات نیز کافر معرفی گردیده است!
نص صریح آیات و حکم عملی کافر میگوید: کافر کسی است که.... یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا(ص) را قبول ندارد...و همچنین نجس است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و ...
از نظر دین پاک و رحمانی شما، کسانی که دینتان و رسولش را قبول ندارند یا به آن شک دارند، در ردیف "بول و غائط"، "منی"، "مردار"، سگ و خوک" و ... قرار میگیرند!
آیا این حکم توهین به میلیاردها نفر در دنیا نیست؟
آیا من در بیان این حکم دروغ گفتم یا نظرات شخصی خود را وارد آن کردم؟
ما به اسلام توهین کردیم یا اسلام به ما ؟
شاید بگویید که این احکام مربوط به آن دوره صدر اسلام است و برای امروز نیست!
اما من این حرفتان را قبول ندارم!
چون شما بر طبق قرآن،معتقدید که با این احکام، سعادت بشریت تا روز قیامت تامین خواهد شد!
 ضمنن شما حق ندارید در دفاع از قرآن ،منکر قسمت های دیگری از آن بشوید یا  از آنها چشم پوشی کنید!
شاید بگویید: قرآن چند هزار آیه دارد و در بخشهایی از قرآن از کمک به هم نوع و ... سخن گفته شده است و مخالفان چرا آن آیات را نمی بینند؟
سوال من اینست آیا شما صلاحیت دارید که بگویید دیگران با چه چیزی مخالفت کنند یا نکنند؟
آیا مخالفان قرآن بخاطر چنین آیاتی به مخالفت با قرآن برخواسته اند؟
آیا این حرف شما نوعی فرار به جلو نیست؟ آیا طرح این بحث از طرف شما گریختن از جواب، و پاک کردن صورت مسئله نیست؟
میلیونها نفر در ایران به خوبی، راستی، صداقت، آزادی ، کمک به هم نوع و دیگر هویت های انسانی معتقد، ملتزم و پایبندند!
آیا به دلیل این اعتقادات، باید همدیگر را مقدس بدانند و از هم اطاعت کنند؟
آیا حق ندارند همدیگر را نقد کنند؟
آیا ملکوتی، مقدس و غیر قابل نقد شدند؟
آیا سرچشمه بسیاری از نابسامانی های ما همین تقدس مآبی ها نیست؟
مگر همین "تقدس" نیست که دیکتاتوری را در ایران بوجود آورده است؟ چرا که اکثر دیکتاتورها بر اساس ایدئولوژی خاصشان، خود را مقدس میدانند!!!
همه می دانیم که رهبر جمهوری اسلامی هم خودش را مقدس و بری از انتقاد میداند! توجیه ایدئولوژیک او میگوید :1-خدای اسلام مقدس است! 2- پیامبر اسلام مقدس است! 3-کتاب اسلام مقدس است! 4- امامان اسلام مقدسند! 5-نایب این امامان تو هستی!6-پس تو هم مقدسی!
اشتباه نکن دوست عزیز!
من با خداپرستی تو مشکلی ندارم! اصلن برایم مهم نیست تو چه عقیده ای داری یا چه خدایی را می پرستی!
مشکل من آنجاست که تو بدلیل تقدسی که برای عقاید خود قایل هستی، مجال فکر را نه تنها از خودت،بلکه از همه میخواهی بگیری!
مشکل آنجاست که مقدسات تو راه اندیشه و سوال را بر من می بندد و راه استبداد را می گشاید!
شاید بگویید که اکنون اسلام اجرا نمی شود؛ زمان پیامبر هم همینطور بود و برخی اعراب، تحت تاثیر جاهلیت خویش باقی بودند و کارشکنی می کردند!
اما غافلید که ما حرفی از زمان حال نزدیم؛ ما چند آیه قرآن و حکم فقهی را مورد سوال قرار دادیم،یا تاریخ را مورد بحث قرار دادیم!
لطفن دوران فعلی را در جای خود بحث کنید ؛اما پاسخگوی آیات قرآن و احکام اسلامی به جای خودش باشید!
نه اینکه تا کسی گفت: در قرآن ایه ای داریم که میگوید:....؛ شروع به تخریب فرد کنید و به او بگویید قرآن را وهن نکن!
شاید معتقد به این اصل باشید که فقط 14 نفر در دنیا بودند که بدون اشتباه و گناه و خطا زندگی کرده اند و این 14 نفر همان امامان شیعه و پیامبر اسلام و دخترش است و دیگران حق ندارند خود را مقدس بدانند!
اما با پذیرش این اصل غیر ممکن،شما وارد فاز اول بحثمان میشوید!
آیا احکام دینی و فقهی چنین پیامبر و امامان معصومی ،نباید مطابق حقوق انسانی باشد؟ از طرفی بدلیل بی اشتباه بودن این افراد، آیا نباید احکام وضع شده توسط آنها فراسوی اصول اولیه انسانی باشد؟! بگذریم...
بارها دیده ام که برخی از اسلامگرایان نو اندیش!!!(بنظر من این ترکیب پر تناقض ترین ترکیب تاریخ است) معتقدند که هویت های ملی، موجب تحکیم وحدت جامعه میشود و از گسست اجتماعی جلوگیری میکند؛ آنها اسلام را جزیی از فرهنگ و هویت ملی ما میدانند و حذف آن و حتی نقد آن را، برای هویت ملی مان مضر می دانند!
شاید در نگاه اول این نظریه خیرخواهانه و با رنگ بوی ملی گرایی در نظرها معرفی گردد!
اما سوال من اینست که مگر میتوان عوامل هویت ملی را به زور به جامعه تحمیل کرد؟
مگر نمی دانید که تحمیل فرهنگ به یک جامعه موجب فروپاشی هویتی آن جامعه میگردد؟
آیا تحمیل فرهنگ، همان ضد فرهنگ نیست؟
مگر جامعه خودش مسئول انتخاب ابزار هویتش نیست؟ 
آیا تبری جامعه از احکام دینی مثل حجاب، نماز، روزه و ...، نشانگر آن نیست که مردم جامعه این مسائل را هویت ملی خود نمی دانند؟
اگر به زور هویتی را به جامعه تحمیل کنیم،آیا خلاف آزادی عمل نکرده ایم؟
در اینصورت آیا انسانیم؟
به اعتقاد من وندالیسم فرهنگی یعنی تحمیل عقایدی که موجبات گسست هویت ملی را فراهم می سازد.
در نتیجه بیشترین کوچ شهروندان و بیشترین فرار سرمایه در چنین جامعه ای اتفاق می افتد؛که مربوط به امروز و دیروز هم نیست!
آیا شما منکر این مسائلید؟آیا در نگاه شما آزادی اینست که همه به دین شما احترام بگذارند و دین شما به همه توهین کند؛ صرفن برای اینکه به این دین معتقد نیستند؟
اگر اسلامگرای سبز باشید، شاید بگویید در این موقعیت خطیر باید بیشتر به جنبش سبز توجه کنیم و با طرح این مسائل، موجب ایجاد اختلاف در جنبش نشویم...
مخالفم!!!
من دموکراسیِ همراه با دو رویی و تقیه را نمیخواهم!
من آزادی نمادین را نمی خواهم؛ اگر قرار باشد آزادی در فضایی به دست ما برسد که هنوز به بلوغ نرسیده ایم، و هنوز باید خودمان را سانسور کنیم، آن دیگر آزادی نیست!!!
ماسک کثیفی است که شاید 30 سال دیگر، صورت ملی ما را به گونه ای بدتر مخدوش کند!
من از تاریخ درس می گیرم!
اگر به تاریخ رژیم جمهوری اسلامی نگاه کنید، در می یابید که  خمینی پیش از انقلاب اسلامیش، مدام وعده های دموکراتیک میداد و به دروغ خود را آزادی خواه معرفی می کرد!
اما شد آن چه شد!
فضای سیاه امروز، تاوان باور کردن آن دروغ هاست!
حالا چرا باید به خود دروغ بگوییم و خود را سانسور کنیم ؛ من ترجیح میدهم در زندان باشم و بیندیشم و سکوت نکنم؛ تا اینکه آزاد باشم و اندیشه ام را در سکوت زندانی کنم!
این چند خط برای تخریب چهره مسلمانان نگاشته نشده است.بلکه تنها بیان پرسش هایی بود از جنس آزادی خواهی؛
به قصد به رسمیت شناختن اختلافات در جنبش، در عین حفظ وحدت در مقابل دیکتاتور!
سلامت؛ سبز و شاد باشید!

2 comments:

  1. خیلی قشنگ بود افرین دمت گرم به امید پاک شدن دین از روی صفحه زمین

    ReplyDelete
  2. khoob bood.ajibe ke chera bache ha nakhoondan ya bahsesh ra nakardan.afareen

    ReplyDelete